مسعود صالحی
شادمانی نوروز (1)
ما در ایام قدیم نغمات خاصی داشتهایم که مخصوص جشن و شادی بوده و هنوز نام آن الحان در کتابها باقیمانده است. مانند نوروز، خسروانی سرود، آیین جمشید، روشنچراغ، گنج بادآورد، شادباد، دلانگیزان، سبزهدرسبزه، شب فرخ، سبز بهار، اورنگی، کیخسروی، فرخروز، ساز نوروز و ...
افسوس که چون خط موسیقینداشتهایم که الحان خود را ثبت کنیم، این نواها را نمیدانیم ولی هماکنون نیز در ردیف دستگاههای موسیقی ایران کم و بیش نمونهای از این کلمات و نغمات دیده میشود که آثار دوران گذشته است. مانند مجلس افروز، دلکش، طربانگیز، ارجوزه یا رجز، نوروز، خجسته، روحافزا و ...
در میان این الحان نغمهی نوروز هماکنون نیز در دستگاه همایون نواخته میشود که جشن نوروز همچنان که از دیرباز برای ما باقی مانده و اولین روز سال ایرانی و بزرگترین جشن و عید ملی ماست، نغمهی مخصوص آن هم هنوز در خاطر ما مانده است و هرگز فراموش نمیشود و این یکی از نشانههای علاقهی فراوان مردم دیار ما از قدیم به جشن و شادی بوده است.
هنوز نشانههایی از مراسم شادی ایام نوروز برای ما به یادگار مانده چنان که از چند هفته به نوروز مانده دستههایی در شهرها راه میافتند، ساز و دهل و سرنا میزنند و لباس رنگ به رنگ میپوشند و با اشعار شادیبخش و حرکات مناسب و نغمات موزون مردم را به رقص میکشانند، خود نیز دفزنان پای میکوبند و تهنیت سال نو میگویند. در ایام قدیم هم درویشان، جلوی در خانهها چادر میزدند و تبریک میگفتند یا در دهات دختران وپسران در روز عید به جشن و شادی و رقص و طرب میپرداختند. از جمله آهنگهایی که در شمال ایران میخوانند یکی هم لحن خاصی است که «نوروزخوانی» گفته میشود.
آیین خنیاگری و نغمههای نوروزی (2)
نوروزخوانی (بهارخوانی) از جمله آیینهای کهن ایرانی است که تا چند دهه پیش به شکل گستردهتری در بسیاری از نواحی ایران و بهویژه البرز شمالی و جنوبی، مازندران، گیلان و تالش و دیلمان، کومش، طالقان و ... رواج داشت و امروز به شکل خیلی پراکنده در روستاهای دوردست نواحی یاد شده مشاهده میشود. گمان میرود که مضمون این آیین در قبل از اسلام علاوه بر توصیف طبیعت و بشارت بهار، در ستایش اهورامزدا، مدح شاهان، امیران، بزرگان و مردم گشادهدست و خوشرو بوده است. این آیین پس از اسلام – بهویژه از دوران صفوی - خود را با مضامین، روایات و احادیث اسلامی – بهویژه شیعه – منطبق کرده و به حیات خود ادامه داده است.
نوروزخوانان، خنیاگران گمنام و دورهگردی بودهاند که از حدود 15 روز مانده به نوروز، بر در هر خانهای بهار را با شعر و آواز نوید میدادهاند. خصوصیات مهم نوروز خوانان – بهمانند همه خنیا گران - بداههسرایی و حافظهی قوی شعری بوده است. کار نوروزخوانان با فرارسیدن بهار به پایان میرسید. نوروزخوانان غالباً مایل نبودند تا از طرف مردم محل سکونتشان شناخته شوند و بههمین دلیل در مناطقی دور از محل سکونت خود به نوروزخوانی میپرداختند. بسیاری از اوقات نوروزخوانان کومشی و طالقانی به مازندران میرفتند و نوروزخوانان مازندرانی در کومش و طالقان به نوروزخوانی میپرداختند. نوروزخوانان یکی از عوامل مهم تبادلات و نقل و انتقالات فرهنگی و موسیقایی در شمال و جنوب البرز محسوب میشدند. اشعار مورد استفاده توسط نوروزخوانان به زبان فارسی و نیز لهجهها و گویشهای محلی است. این اشعار از بخشهای مختلفی تشکیل میشود که هر بخش نغمهی مخصوص بهخود داشته است. نوروزخوان غالباً در بخش اول، پس از ستایش خداوند و مدح پیامبر (ص) بهتوصیف امامان (ع) میپردازد. در پایان این بخش ممکن است از برخی روایتها و داستانها مانند قصهی آدم و حوا، حضرت ابراهیم و ... نیز استفاده شود. در بخش دوم، نوروزخوانان در توصیف صاحبخانه بداههسرایی میکنند. در این بخش امکان ارایهی طنز و هجو یا ستایش و تمجید وجود دارد. بخش سوم در توصیف بهار و نوروز است. این توصیف یا بهصورت مستقل در قسمتی از نوروزخوانی انجام میشود و یا بهصورت ترجیعبند توسط همراهان نوروزخوان در جایجای بخش اول انجام میشود.
نغمههای نوروزخوانی بسیار ساده و روان است. این سادگی و روانی بهدلیل این است که نوروزخوانان معمولاً موسیقیدانان حرفهای نبوده و از جملهی مردم عادی روستا بودهاند. همچنین مخاطبین اصلی نوروزخوانی که مردم روستا بودند نیز در سادگی و پالایش نغمههای نوروزی موثر بودهاند. جملههای موسیقی غالباً کوتاهاند و دامنهی صوتی آنها معمولاً از یک تتراکورد (دانگ) فراتر نمیرود. این جملهی موسیقی مرتباً تکرار شده و با هر تکرار – بهخاطر انطباق با شعر – تغییرات چندی را پذیرا میشود. نوروزخوانی یک موسیقی صرفاً آوازی است و در اجرای آن از هیچ سازی استفاده نمیشود. موضوعات مطرح شده در آیین نوروزخوانی دامنهی وسیعی داشته است. نوروزخوان به توصیف و بازگویی احساسات مردم در بازنگری دوبارهی بهار و نوروز میپردازد، نوروزخوان به تبلیغ افکار آیینی و اعتقادات مذهبی میپردازد. نوروزخوان در بازگویی وقایع ناگوار سیاسیاجتماعی بهشیوهی تمثیلی و کنایی و عمدتاً در قالب طنز و هجو بهعنوان ناقل اخبار و وقایع از نقطهای به نقطهی دیگر عمل میکرده است.
نواهای نوروزی گم شده (3)
در متون قدیمی ادبی، تاریخی و موسیقایی از نغماتی با عنوان نوروز یاد شده است که در حال حاضر بهجز نامی از آنها باقی نمانده است و به قول شادروان «روحاله خالقی» این نامها از لحاظ موسیقی و بازسازی آنها کمکی به موسیقیدان کنونی ایرانی نمیکند. موسیقیدانان و موسیقینویسان سدههای اسلامی نیز در آثارشان از نغمههای نوروزی همراه با توضیحاتی که غالب آنها برای علاقهمندان موسیقی ایران قابل درک و بازسازی نیست یاد کردهاند که نمونههایی از آنها در ذیل نقل میشود.
در رسالهی معروف «بهجت الروح» که به قول «ادوارد براون» یکی از روشنترین و موجزترین رسایل دربارهی موسیقی ایرانی است و در دورهی صفویه فردی به نام «عبدالمومن بن صفیالدین» آن را نوشته، آمده است که: «نوروز آوازهای است که از مقام بوسلیک و همایون مشتق شده و یکونیم بانگ [دانگ] دارد و از چهارمین نغمه است.» نقل قولهایی که در ادامه میآید نیز مربوط به همین رساله است: «نوروز اصل، بهنظر میرسد همان نوروز باشد. گفته میشود که از بوسلیک و حسینی مشتق شده است.»، «نوروز خارا شعبهای است از مقام نوا. از پنجمین نغمه است و نیم بانگ دارد. یکی از بیستوچهار شعبهی موسیقی قدیمی است. اگر از نغمهی اول حجاز و حصار آغاز کنند و در همایون و نهفت و اوج و زابل و کردانیه و زنگوله و عزال خوانند محط آنرا «نوروز خارا» گویند: نوا آمد که افتد در جهان شور / بود نوروز خارا فرع ماهور»، «نوروز رهاوی گوشهای است از شعبهی روی عراق»، «نوروز صبا شعبهای است از مقام بوسلیک. از پنجمین نغمه است و نیم بانگ دارد.»، «نوروز عجم شعبهای از مقام رهاوی. از ششمین نغمه است و سهبانگ دارد.»، «نوروز عرب شعبهای از مقام رهاوی. از اولین نغمه است و دو بانگ دارد. از اولین نغمهی سهگاه شروع شده و به عراق و مخالف میرود و در سهگاه فرود میآید. یکی از بیستوچهار شعبهی موسیقی قدیم ایران است. اگر از نغمهی اول سهگاه آغاز کنند و بر عراق و مخالف رفته باز در سهگاه محط کنند. اینرا نوروز عرب گویند و اگر از همدیگر جدا کنند پنجگاه شود.»...
رهاوی شد مقام و شعبه او / تو نوروز عرب را و عجم گو
ز نوروز عرب گر نغمه جویی / عجم را هم ز شش نغمه بگویی
نظامی گنجوی در ذکر الحان سیگانه باربد نوازنده معروف دورهی خسروپرویز نامهای «آیین جمشید»، «راح روح» و «نوبهاری» را حذف کرد و بهجای آن نامهای «ساز نوروزی»، «غنچه کبک دری»، «فرخ روز» و «کیخسرو» را ذکر کرده است. آنطور که در برهان قاطع آمده «نوبهاری» لحن بیستوهفتم از سی لحن باربد و در وصف طبیعت و بهار بوده است. یکی دیگر از نغمههای نوروزی «نوبهار» بوده که «سید علی جرجانی» در شرح ادوار صفیالدین ارموی آنرا جز سیودو مقام خود آورده است. احتمالاً این نغمه با لحن نوبهاری متداول در دورهی ساسانیان بیارتباط نبوده است. جرجانی «نوروز عرب» را نیز از جملهی سیودو مقام موسیقی برشمرده است.
«نوروز سلطانی» که به آن «نوروز کیقبادی» یا «نوروز بزرگ» نیز گویند در روز ششم فروردین اجرا میشد. «پورداود» در یشتها گزارش کرده که «نیاکان ما هریک از سی روز ماه را به نامی میخواندند. روز ششم را خرداد مینامیدند. خردادروز در فروردین ماه آخرین روز جشن نوروز ایشان بود و نوروز خردادی یا نوروز بزرگ یا نوروز خاصه خوانده میشد و آنرا بهترین و گرامیترین روزها میدانستند و بر آن بودند که بسیاری از کارهای بزرگ در آن روز انجام گرفته و یا خواهد گرفت.».
در کتاب «فلسفه موسیقی شرقی» آمده است که نغمهی نوروز سلطانی در موسیقی عرب نیز اجرا میشود. صاحب کتاب بهجتالروح نیز آورده است که حضرت ابراهیم در آتش نمرود در مقام حسینی و نوروز عرب ناله کردی. «نوروز کوچک»، «نوروز خُردک» و «نوروز الصباح» نیز نامهای گوناگونی است که به یک نغمهی نوروزی داده شده است.
پینوشتها:1. بخشی از مقاله «شادمانی نوروز» به قلم «روح اله خالقی» چاپ شده در مجله «رادیو ایران» - نوروز 1340
2. بخشی از مقاله «آیین خنیاگری و نغمههای نورزوی» به قلم «محمدرضا درویشی» چاپ شده در «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز» - 1379
3. بخشی از مقاله «نواهای نوروزی گمشده» به قلم «بهروز وجدانی» چاپ شده در «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز» - 1379
برگرفته از پایگاه خبری فرهنگ و آوا:
http://www.culture-music.net/index.php
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر